کتاب لغت

fa ‫در فرودگاه‬   »   id Di bandara

‫35 [سی و پنج]‬

‫در فرودگاه‬

‫در فرودگاه‬

35 [tiga puluh lima]

Di bandara

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی اندونزيايی بازی بیشتر
‫من می‌خواهم یک پرواز به آتن رزرو کنم.‬ Saya ingin memesan penerbangan ke Athena. Saya ingin memesan penerbangan ke Athena. 1
‫این یک پرواز مستقیم است؟‬ Apakah ini penerbangan langsung? Apakah ini penerbangan langsung? 1
‫لطفاً یک صندلی کنار پنجره برای غیر سیگاری ها.‬ Tolong tempatnya di dekat jendela, tidak merokok. Tolong tempatnya di dekat jendela, tidak merokok. 1
‫من می‌خواهم بلیط رزروم را تأیید کنم.‬ Saya ingin mengonfirmasi reservasi saya. Saya ingin mengonfirmasi reservasi saya. 1
‫من می‌خواهم بلیط رزروم را کنسل کنم.‬ Saya ingin membatalkan reservasi saya. Saya ingin membatalkan reservasi saya. 1
‫می‌خواهم تاریخ و ساعت بلیطم را تغییر دهم.‬ Saya ingin memesan kembali reservasi saya. Saya ingin memesan kembali reservasi saya. 1
‫پرواز بعدی به رم چه زمانی است؟‬ Kapan pesawat berikutnya terbang ke Roma? Kapan pesawat berikutnya terbang ke Roma? 1
‫آیا ‫دو جای (صندلی) دیگر خالی است؟‬ Apa ada dua kursi yang masih kosong? Apa ada dua kursi yang masih kosong? 1
‫نه، ما فقط یک جای خالی داریم.‬ Tidak, hanya ada satu kursi yang masih kosong. Tidak, hanya ada satu kursi yang masih kosong. 1
‫کی فرود می‌آییم؟‬ Kapan kita mendarat? Kapan kita mendarat? 1
‫کی به مقصد می‌رسیم؟‬ Kapan kita sampai di sana? Kapan kita sampai di sana? 1
‫کی اتوبوس به مرکز شهر می‌رود؟‬ Kapan ada bus yang pergi ke pusat kota? Kapan ada bus yang pergi ke pusat kota? 1
‫این چمدان شماست؟‬ Apakah ini koper Anda? Apakah ini koper Anda? 1
‫این کیف شماست؟‬ Apakah ini tas Anda? Apakah ini tas Anda? 1
‫این وسایل (سفر) شماست؟‬ Apakah ini bagasi Anda? Apakah ini bagasi Anda? 1
‫چه مقدار بار می‌توانم با خود بیاورم؟‬ Berapa bagasi yang dapat saya bawa? Berapa bagasi yang dapat saya bawa? 1
‫بیست کیلو‬ Dua puluh kilo. Dua puluh kilo. 1
‫چی، فقط بیست کیلو؟‬ Apa, hanya dua puluh kilo? Apa, hanya dua puluh kilo? 1

‫آموزش مغز را تغییر می دهد‬

‫کسانی که ورزش می کنند، اغلب بدن خود را می سازند.‬ ‫امّا بدیهی است که ورزش مغز هم ممکن است.‬ ‫این بدان معناست که برای آموختن یک زبان تنها استعداد کافی نیست.‬ ‫تمرین منظم هم به همان اندازه مهم است.‬ ‫زیرا تمرین مسلما می تواند ساختارها را در مغز تحت تاثیر قرار دهد.‬ ‫البته، استعداد ویژه در زبان معمولا ارثی است.‬ ‫در عین حال، تمرین زیاد می تواند ساختار خاصی از مغز را تغییر دهد.‬ ‫ظرفیت مرکز گویائی را افزایش می دهد.‬ ‫سلول های عصبی افرادی که زیاد تمرین می کنند نیز تغییر می یابد.‬ ‫مدتها اعتقاد بر این بود که مغز تغییر ناپذیر است.‬ ‫این باور وجود داشت: که اگر چیزی را در کودکی فرا نگیریم، هرگز آن را یاد نمیگیریم.‬ ‫امّا، محقّقان مغز، به یک نتیجه کاملا متفاوت رسیده اند.‬ ‫آنها توانسته اند نشان دهند که مغز ما در تمام عمر سریع العمل باقی می ماند.‬ ‫می توان گفت که مغز مانند یک ماهیچه عمل می کند.‬ ‫بنابراین می تواند به رشد خود تا سن پیری ادامه دهد.‬ ‫هرچه که وارد مغز می شود پردازش می شود.‬ ‫اما زمانی که مغز ورزیده باشد اطلاعات وارد شده را بسیار بهتر پردازش می کند.‬ ‫بدین معنی که، سریع تر و کارآمدتر کار می کند.‬ ‫این اصل در مورد همه مردم اعم از پیر و جوان به یک اندازه صادق است.‬ ‫اما اجباری نیست که شخص برای این منظور به مطالعه بپردازد.‬ ‫خواندن نیز تمرین بسیار خوبی است.‬ ‫متن های دشوار به ویژه مرکز گویائی ما را تحریک می کنند.‬ ‫بدین معنی که واژگان ما بزرگتر می شود.‬ ‫علاوه بر این، احساس ما نسبت به زبان بهبود می یابد.‬ ‫آنچه جالب است این است که نه تنها مرکز گویائی زبان زبان را پردازش می کند.‬ ‫منطقه ای که مهارت های حرکتی را کنترل می کند نیز محتوای را پردازش می کند.‬ ‫بنابراین تحریک هر چه بیشتر مغز تا حد ممکن اهمیت دارد.‬ ‫پس: بدن و مغز خود را ورزش دهید!‬