کتاب لغت

fa ‫در تاکسی‬   »   hu A taxiban

‫38 [سی و هشت]‬

‫در تاکسی‬

‫در تاکسی‬

38 [harmincnyolc]

A taxiban

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی مجاری بازی بیشتر
‫لطفاً یک تاکسی صدا کنید.‬ Hívjon kérem egy taxit. Hívjon kérem egy taxit. 1
‫تا ایستگاه قطار کرایه چقدر می‌شود؟‬ Mennyibe kerül a vasútállomásig? Mennyibe kerül a vasútállomásig? 1
‫تا فرودگاه کرایه چقدر می‌شود؟‬ Mennyibe kerül a repülőtérig? Mennyibe kerül a repülőtérig? 1
‫لطفاً مستقیم بروید.‬ Egyenesen előre, kérem! Egyenesen előre, kérem! 1
‫لطفاً اینجا سمت راست بپیچید.‬ Itt jobbra, kérem! Itt jobbra, kérem! 1
‫لطفاً آنجا سر نبش، سمت چپ بپیچید.‬ Ott a sarkon balra, kérem! Ott a sarkon balra, kérem! 1
‫من عجله دارم.‬ Sietek. Sietek. 1
‫من وقت دارم.‬ Van időm. Van időm. 1
‫لطفاً آهسته تر برانید.‬ Kérem, menjen lassabban! Kérem, menjen lassabban! 1
‫لطفاً اینجا توقف کنید.‬ Álljon meg itt, kérem! Álljon meg itt, kérem! 1
‫لطفاً یک لحظه صبر کنید.‬ Várjon egy pillanatot, kérem! Várjon egy pillanatot, kérem! 1
‫من الان بر می‌گردم.‬ Mindjárt jövök. Mindjárt jövök. 1
‫لطفاً یک قبض رسید به من بدهید.‬ Kérem adjon nekem egy nyugtát! Kérem adjon nekem egy nyugtát! 1
‫من پول خرد ندارم.‬ Nincs aprópénzem. Nincs aprópénzem. 1
‫درست است، بقیه پول برای خودتان.‬ Rendben, a maradék az öné. Rendben, a maradék az öné. 1
‫مرا به این آدرس ببرید.‬ Kérem, vigyen el erre a címre! Kérem, vigyen el erre a címre! 1
‫مرا به هتلم ببرید.‬ Vigyen el a szállodámba! Vigyen el a szállodámba! 1
‫مرا (با ماشین) به ساحل ببرید.‬ Vigyen el a strandra! Vigyen el a strandra! 1

‫نوابغ زبان‬

‫اغلب مردم از این که به یک زبان خارجی صحبت می کنند، خوشحال هستند.‬ ‫اما کسانی هم هستند که به بیش از 70 زبان مسلّط هستند.‬ ‫آنها می توانند به روانی به همه این زبان ها صحبت کنند و آنها را به درستی بنویسید.‬ ‫می توان گفت که این افراد بیش از حد چند زبانه هستند.‬ ‫پدیده چندزبانی برای قرن ها بوده است.‬ ‫گزارش های بسیاری از افرادی با این استعداد وجود دارد.‬ ‫این که این توانایی از کجا ناضی می شود، هنوز به دقت بررسی نشده است.‬ ‫انواع نظریه های علمی در این مورد وجود دارد.‬ ‫برخی معتقدند که مغز افراد چند زبانه ساختار متفاوتی دارد.‬ ‫این تفاوت بخصوص در مرکز بروکا قابل مشاهده است.‬ ‫قدرت گویائی در این قسمت از مغز قرار دارد.‬ ‫سلولهای این منطقه از مغز افراد چند زبانه به طرز متفاوتی ساخته شده است.‬ ‫در نتیجه آنها امکان آماده کردن بهتر اطلاعات را دارند.‬ ‫امّا، مطالعات بیشتری برای تأیید این نظریه وجود ندارد.‬ ‫شاید تنها چیزی که مشخص است یک انگیزه استثنائی باشد.‬ ‫کودکان زبان خارجی را از کودکان دیگر بسیار سریع می آموزند.‬ ‫زیرا می خواهند در هنگام بازی جزئی از جمع باشند.‬ ‫آنها می خواهند به گروه بپیوندند و با دیگران ارتباط برقرار کنند.‬ ‫بنابراین، موفقیت آنها در یادگیری بستگی به میل و اراده آنها برای پیوستن به جمع دارد.‬ ‫یک نظریه دیگر بر این دلالت دارد که ماده مغزی از طریق یادگیری افزایش می یابد.‬ ‫بنابراین، با آموختن بیشتر، یادگیری آسان تر می شود.‬ ‫یادگیری زبان هائی که شبیه به همدیگر هستند نیز آسان تر است.‬ ‫بنابراین کسی که دانمارکی می داند می تواند به سرعت صحبت کردن به سوئدی یا نروژی را بیاموزد.‬ ‫هنوز هم بسیاری از سؤالات بی پاسخ مانده است.‬ ‫امّا چیزی که مسلم است، این است که هوش در این کار نقشی ندارد.‬ ‫بعضی افراد کم هوش به زبان های زیادی صحبت می کنند.‬ ‫اما حتی بزرگترین نابغه زبانی، هم نیاز به نظم و انضباط دارد.‬ ‫این موضوع کمی آرامش بخش است، درست است؟‬