کتاب لغت

fa ‫فعالیت های تعطیلاتی‬   »   fr Les activités de vacances

‫48 [چهل و هشت]‬

‫فعالیت های تعطیلاتی‬

‫فعالیت های تعطیلاتی‬

48 [quarante-huit]

Les activités de vacances

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی فرانسوی بازی بیشتر
‫ساحل تمیز است؟‬ Est-ce que la plage est propre ? Est-ce que la plage est propre ? 1
‫آیا ‫می‌شود آنجا شنا کرد؟‬ Est-ce qu’on peut se baigner là ? Est-ce qu’on peut se baigner là ? 1
‫در آنجا ‫شنا کردن خطرناک نیست؟‬ Est-ce que c’est dangereux de se baigner là ? Est-ce que c’est dangereux de se baigner là ? 1
‫آیا ‫می‌شود اینجا چتر آفتابی کرایه کرد؟‬ Est-ce qu’on peut louer un parasol ici ? Est-ce qu’on peut louer un parasol ici ? 1
‫آیا ‫می‌شود اینجا صندلی راحتی کرایه کرد؟‬ Est-ce qu’on peut louer une chaise longue ici ? Est-ce qu’on peut louer une chaise longue ici ? 1
‫آیا ‫می‌شود اینجا قایق کرایه کرد؟‬ Est-ce qu’on peut louer un bateau ici ? Est-ce qu’on peut louer un bateau ici ? 1
‫دوست دارم موج سواری کنم.‬ Je voudrais faire du surf. Je voudrais faire du surf. 1
‫دوست دارم غواصی کنم.‬ Je voudrais faire de la plongée. Je voudrais faire de la plongée. 1
‫دوست دارم اسکی روی آب بروم.‬ Je voudrais faire du ski nautique. Je voudrais faire du ski nautique. 1
‫آیا ‫می‌شود تخته موج سواری کرایه کرد؟‬ Est-ce qu’on peut louer une planche de surf ? Est-ce qu’on peut louer une planche de surf ? 1
‫آیا ‫می‌شود وسایل غواصی کرایه کرد؟‬ Est-ce qu’on peut louer un équipement de plongée ? Est-ce qu’on peut louer un équipement de plongée ? 1
‫آیا ‫می‌شود چوب اسکی روی آب کرایه کرد؟‬ Est-ce qu’on peut louer des skis nautiques ? Est-ce qu’on peut louer des skis nautiques ? 1
‫من فقط یک مبتدی هستم.‬ Je suis seulement un(e) débutant(e). Je suis seulement un(e) débutant(e). 1
‫من با آن آشنایی دارم.‬ Je suis moyenne. Je suis moyenne. 1
‫من در این مورد نسبتاً وارد هستم.‬ Je m’y connais déjà bien. Je m’y connais déjà bien. 1
‫تله اسکی (‫بالابر اسکی) کجاست؟‬ Où est le téléski ? Où est le téléski ? 1
‫تو وسایل اسکی همراه داری؟‬ As-tu amené les skis ? As-tu amené les skis ? 1
‫کفش اسکی همراه داری؟‬ As-tu amené les chaussures de ski ? As-tu amené les chaussures de ski ? 1

‫زبان تصویر‬

‫یک ضرب المثل آلمانی می گوید: یک عکس، گویا تر از هزار کلمه است.‬ ‫این بیان معنی است که تصویر اغلب سریع تر از گفتار درک می شود.‬ ‫تصاویر همچنین می توانند احساسات را بهتر منتقل کنند.‬ ‫به این دلیل، تبلیغات از تصاویر زیادی استفاده می کند.‬ ‫کار تصویر با گفتار متفاوت است.‬ ‫تصاویر به طور همزمان چند چیز را به ما نشان می دهند.‬ ‫این بدان معنی است که کلّ یک تصویر دارای اثر خاصی است.‬ ‫در حالی که در گفتار، واژه های بسیار بیشتری مورد نیاز است.‬ ‫اما تصویر و گفتار توأم با همدیگر هستند.‬ ‫ما به گفتار برای توصیف یک عکس نیاز داریم.‬ ‫بدین ترتیب، متون بسیاری ابتدا از طریق تصاویر قابل درک هستند.‬ ‫ارتباط بین تصویر و گفتار توسّط زبان شناسان مورد مطالعه قرار گرفته است.‬ ‫این مسئله همچنین این سئوال را مطرح می کند که آیا تصویر برای خود یک زبان محسوب می شود.‬ ‫اگر از چیزی فقط فیلم برداری شده باشد، ما می توانیم به این تصاویر نگاه کنیم.‬ ‫اما پیام این فیلم واقعی نیست.‬ ‫اگر یک تصویر خواسته باشد به عنوان گفتار عمل کند، باید واقعی باشد.‬ ‫هر چه تصویر کوتاه تر باشد، پیام آن واضح تر است.‬ ‫خطوط تصویری نمونه خوبی از این تصاویر هستند.‬ ‫خطوط تصویری نمادهای تصویری ساده و روشنی هستند.‬ ‫آنها جایگزین زبان کلامی، و نوعی از ارتباطات بصری هستند.‬ ‫برای مثال، هر کس خط تصویری "سیگار کشیدن ممنوع " را می شناسد.‬ ‫یک سیگار را در حالی که خطی از میان آن گذشته است را نشان می دهد.‬ ‫در نتیجه جهانی شدن، تصاویر حتِّی اهمّیت بیشتری یافته اند.‬ ‫شما همچنین می توانید زبان تصویر را مطالعه کنید.‬ ‫بر خلاف تصوّر، خط تصویری در سراسر جهان قابل درک نیست.‬ ‫زیرا فرهنگ بر درک ما از تصاویر تاثیر می گذارد.‬ ‫آنچه ما می بینیم بستگی به عوامل مختلف بسیاری دارد.‬ ‫بنابراین برخی از مردم سیگار را فقط به صورت خطوط تاریک می بینند.‬