کتاب لغت

fa ‫صفت ها 2‬   »   fi Adjektiiveja 2

‫79 [هفتاد و نه]‬

‫صفت ها 2‬

‫صفت ها 2‬

79 [seitsemänkymmentäyhdeksän]

Adjektiiveja 2

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی فنلاندی بازی بیشتر
‫من لباس آبی به تن دارم.‬ Minulla on sininen mekko päälläni. Minulla on sininen mekko päälläni. 1
‫من لباس قرمز به تن دارم.‬ Minulla on punainen mekko päälläni. Minulla on punainen mekko päälläni. 1
‫من لباس سبز به تن دارم.‬ Minulla on vihreä mekko päälläni. Minulla on vihreä mekko päälläni. 1
‫من یک کیف سیاه می‌خرم.‬ Minä ostan mustan laukun. Minä ostan mustan laukun. 1
‫من یک کیف قهوه ای می‌خرم.‬ Minä ostan ruskean laukun. Minä ostan ruskean laukun. 1
‫من یک کیف سفید می‌خرم.‬ Minä ostan valkoisen laukun. Minä ostan valkoisen laukun. 1
‫من یک خودروی جدید لازم دارم.‬ Minä tarvitsen uuden auton. Minä tarvitsen uuden auton. 1
‫من یک خودروی پرسرعت لازم دارم.‬ Minä tarvitsen nopean auton. Minä tarvitsen nopean auton. 1
‫من یک خودروی راحت لازم دارم.‬ Minä tarvitsen mukavan auton. Minä tarvitsen mukavan auton. 1
‫آن بالا یک خانم پیر زندگی می‌کند.‬ Tuolla ylhäällä asuu vanha nainen. Tuolla ylhäällä asuu vanha nainen. 1
‫آن بالا یک خانم چاق زندگی می‌کند.‬ Tuolla ylhäällä asuu lihava nainen. Tuolla ylhäällä asuu lihava nainen. 1
‫آن پائین یک خانم فضول زندگی می‌کند.‬ Tuolla alhaalla asuu utelias nainen. Tuolla alhaalla asuu utelias nainen. 1
‫مهمان های ما آدم های مهربانی (خوبی) بودند.‬ Vieraamme olivat mukavaa väkeä. Vieraamme olivat mukavaa väkeä. 1
‫مهمان های ما آدم های مودبی بودند.‬ Vieraamme olivat kohteliasta väkeä. Vieraamme olivat kohteliasta väkeä. 1
‫مهمان های ما آدم های جالبی بودند.‬ Vieraamme olivat kiinnostavaa väkeä. Vieraamme olivat kiinnostavaa väkeä. 1
‫من بچه‌های نازنینی دارم.‬ Minulla on kilttejä lapsia. Minulla on kilttejä lapsia. 1
‫اما همسایه‌ها بچه‌های بی ادبی دارند.‬ Mutta naapureilla on nenäkkäitä lapsia. Mutta naapureilla on nenäkkäitä lapsia. 1
‫بچه‌های شما با ادب هستند؟‬ Ovatko teidän lapsenne kilttejä? Ovatko teidän lapsenne kilttejä? 1

‫یک زبان، گونه های بسیار‬

‫حتّی اگر ما فقط به یک زبان صحبت کنیم، به زبان های زیادی صحبت کرده ایم.‬ ‫هیچ زبانی یک سیستم خودکفا نیست.‬ ‫هر زبان دارای ابعاد مختلف بسیاری است.‬ ‫زبان یک سیستم زنده است.‬ ‫گویندگان همیشه توجّه خود را به مخاطبین معطوف می کنند.‬ ‫بنابراین، تنوع مردم به اندازه تنوع زبان آنهاست.‬ ‫این گونه ها در اشکال مختلف ظاهر می شوند.‬ ‫به عنوان مثال، هر زبان دارای یک تاریخ است.‬ ‫در گذشته تغییر کرده است و این تغییر ادامه خواهد داشت.‬ ‫این مطلب را می توان در این واقعیت دریافت که زبان فراد مسن با زبان جوانان تفاوت دارد.‬ ‫همچنین لهجه های مختلف در بسیاری از زبانها وجود دارد.‬ ‫امّا، بسیاری از افرادی که لهجه دارند می توانند خود را با محیط تطبیق دهند.‬ ‫در برخی شرایط آنها به زبان معیار صحبت می کنند.‬ ‫گروه های مختلف اجتماعی زبان های مختلفی دارند.‬ ‫زبان و اصطلاحات مخصوص جوانان نمونه هایی از این است.‬ ‫زبان بسیاری از مردم در محیط کار و خانه متفاوت است.‬ ‫همچنین بسیاری از مردم در محل کار از اصطلاحات مخصوص حرفه ای استفاده می کنند.‬ ‫تفاوت در زبان گفتاری و نوشتاری هم وجود دارد.‬ ‫زبان گفتاری معمولا بسیار ساده تر از زبان نوشتاری است.‬ ‫این تفاوت می تواند بسیار زیاد باشد.‬ ‫این زمانی است که زبان نوشتاری برای مدت زمان طولانی تغییر نکرده باشد.‬ ‫بنابراین، گویندگان باید ابتدا بکار بردن زبان نوشتاری را بیاموزند.‬ ‫زبان زن و مرد هم اغلب متفاوت است.‬ ‫این تفاوت در جوامع غربی آنچنان نیست.‬ ‫اما در بعضی کشورها زنان به طور متفاوتی با مردان صحبت می کنند.‬ ‫در برخی از فرهنگ ها، ادب و نزاکت شکل زبانی خود را دارد.‬ ‫بنابراین صحبت کردن کار آسانی نیست.‬ ‫ما باید در آن واحد به مسائل مختلفی توجّه داشته باشیم...‬