کتاب لغت

fa ‫جملات وابسته با "که" 2‬   »   ro Propoziţii secundare cu că 2

‫92 [نود و دو]‬

‫جملات وابسته با "که" 2‬

‫جملات وابسته با "که" 2‬

92 [nouăzeci şi doi]

Propoziţii secundare cu că 2

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی رومانيايی بازی بیشتر
‫اینکه خروپف می‌کنی ازیتم (ناراحتم) می‌كند.‬ Mă supără că sforăi. Mă supără că sforăi. 1
‫اینکه اینقدر آبجو می‌نوشی ازیتم (ناراحتم) می‌كند.‬ Mă supără că bei aşa de multă bere. Mă supără că bei aşa de multă bere. 1
‫اینکه اینقدر دیر می‌آیی ازیتم (ناراحتم) می‌كند.‬ Mă supără că vii aşa târziu. Mă supără că vii aşa târziu. 1
‫من فکر می‌کنم که او احتیاج به پزشک دارد.‬ Cred că are nevoie de un medic. Cred că are nevoie de un medic. 1
‫من فکر می‌کنم که او مریض است.‬ Cred că este bolnav. Cred că este bolnav. 1
‫من فکر می‌کنم که او الان خوابیده است.‬ Cred că acum doarme. Cred că acum doarme. 1
‫امیدواریم که او (مرد) با دختر ما ازدواج کند.‬ Sperăm să se căsătorească cu fiica noastră. Sperăm să se căsătorească cu fiica noastră. 1
‫امیدواریم که او (مرد) پول زیادی داشته باشد.‬ Sperăm să aibă mulţi bani. Sperăm să aibă mulţi bani. 1
‫امیدواریم که او (مرد) میلیونر باشد.‬ Sperăm să fie milionar. Sperăm să fie milionar. 1
‫من شنیده ام که همسرت تصادف کرده است.‬ Am auzit că soţia ta a avut un accident. Am auzit că soţia ta a avut un accident. 1
‫من شنیده ام که او در بیمارستان بستری است.‬ Am auzit că este internată în spital. Am auzit că este internată în spital. 1
‫من شنیده ام که خودروی تو کاملا داغان شده است.‬ Am auzit că maşina ta este complet distrusă. Am auzit că maşina ta este complet distrusă. 1
‫خوشحالم که آمدید.‬ Mă bucur că aţi venit. Mă bucur că aţi venit. 1
‫خوشحالم که علاقمندید.‬ Mă bucur că vă interesează. Mă bucur că vă interesează. 1
‫خوشحالم که می‌خواهید خانه را بخرید.‬ Mă bucur că vreţi să cumpăraţi casa. Mă bucur că vreţi să cumpăraţi casa. 1
‫می‌ترسم که آخرین اتوبوس رفته باشد.‬ Mă tem că ultimul autobuz a plecat deja. Mă tem că ultimul autobuz a plecat deja. 1
‫می‌ترسم که مجبور شویم با تاکسی برویم.‬ Mă tem că va trebui să luăm un taxi. Mă tem că va trebui să luăm un taxi. 1
‫می‌ترسم که پول همراه نداشته باشم.‬ Mă tem că nu am bani la mine. Mă tem că nu am bani la mine. 1

‫از حرکات به گفتار‬

‫وقتی که ما صحبت می کنیم و یا گوش می کنیم، مغز ما کارهای زیادی را باید انجام دهد.‬ ‫مغز باید علامات زبانی را پردازش کند.‬ ‫حرکات و نمادها علامت های زبانی هستند.‬ ‫آنها حتی قبل از این که انسان صحبت کند وجود داشته اند.‬ ‫برخی از نمادها در تمام فرهنگ ها قابل درک هستند.‬ ‫سایر نمادها را باید آموخت.‬ ‫تنها با نگاه کردن نمی توان آنها را درک کرد.‬ ‫حرکات و اشارات و نمادها مانند گفتار پردازش می شوند.‬ ‫و در همان منطقه از مغز پردازش می شوند!‬ ‫یک مطالعه جدید این موضوع را ثابت کرده است.‬ ‫محقّقان این موضوع را بر روی چندین نفر آزمایش کرده اند.‬ ‫این افراد تحت ازمایش می بایست کلیپ های ویدئوی مختلفی را مشاهده کنند.‬ ‫و در حین تماشای کلیپ ها، فعّالیت مغز آنها اندازه گیری می شد.‬ ‫در یک گروه، کلیپ ها چیزهای مختلفی را نشان می دادند.‬ ‫این مطالب از طریق حرکات، نمادها و گفتار منتقل می شد.‬ ‫گروه دیگر کلیپ های ویدئویی مختلف دیگری را تماشا می کرد.‬ ‫این فیلم ها، کلیپ های بی معنی بود.‬ ‫گفتار، حرکات و اشارات و نمادهائی وجود نداشتند.‬ ‫آنها دارای هیچ معنی نبودند.‬ ‫محقّقان در بررسی خود دیدند که چه چیزی در کجا پردازش می شود.‬ ‫آنها می توانند فعّالیت مغز افراد تحت آزمایش را با هم مقایسه کنند.‬ ‫هر چیز که دارای مفهوم بود در همان منطقه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.‬ ‫نتایج حاصل از این آزمایش بسیار جالب است.‬ ‫آنها نشان می دهند که چگونه مغز ما زبان را در طول زمان آموخته است.‬ ‫در ابتدا انسان با حرکات و اشارات ارتباط برقرار می کرده است.‬ ‫بعدها او زبان را اختراع کرد.‬ ‫بنابراین، مغز می بایست پردازش گفتار را نیز مانند حرکات بیاموزد.‬ ‫و بدیهی است که نسخه قبلی را به روز کرده است.‬