کتاب لغت

fa ‫حروف ربط 1‬   »   px Conjunções 1

‫94 [نود و چهار]‬

‫حروف ربط 1‬

‫حروف ربط 1‬

94 [noventa e quatro]

Conjunções 1

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی پرتغالی (BR) بازی بیشتر
‫صبر کن تا باران بند بیاد.‬ Espere até que a chuva pare. Espere até que a chuva pare. 1
‫صبر کن تا من کارم تمام شود.‬ Espere até eu acabar. Espere até eu acabar. 1
‫صبر کن تا او برگردد.‬ Espere até ele voltar. Espere até ele voltar. 1
‫من صبر می‌کنم تا موهایم خشک شوند.‬ Vou esperar até que os meus cabelos estejam secos. Vou esperar até que os meus cabelos estejam secos. 1
‫من صبر می‌کنم تا فیلم تمام شود.‬ Vou esperar até que o filme tenha acabado. Vou esperar até que o filme tenha acabado. 1
‫من صبر می‌کنم تا چراغ راهنما سبز شود.‬ Vou esperar até que o semáforo fique verde. Vou esperar até que o semáforo fique verde. 1
‫تو کی به مسافرت می‌روی؟‬ Quando você sairá de férias? Quando você sairá de férias? 1
‫قبل از تعطیلات تابستان؟‬ Ainda antes das férias do verão? Ainda antes das férias do verão? 1
‫بله، قبل از اینکه تعطیلات تابستان شروع شود.‬ Sim, ainda antes das férias do verão começarem. Sim, ainda antes das férias do verão começarem. 1
‫قبل از اینکه زمستان شروع شود، سقف را تعمیر کن.‬ Conserte o telhado antes que comece o inverno. Conserte o telhado antes que comece o inverno. 1
‫قبل از اینکه سر میز بنشینی، دست هایت را بشوی.‬ Lave as mãos antes de se sentar à mesa. Lave as mãos antes de se sentar à mesa. 1
‫قبل از اینکه خارج شوی، پنجره را ببند.‬ Fecha a janela antes de sair. Fecha a janela antes de sair. 1
‫کی به خانه می‌آیی؟‬ Quando você volta para casa? Quando você volta para casa? 1
‫بعد از کلاس؟‬ Depois das aulas? Depois das aulas? 1
‫بله، بعد از اینکه کلاس تمام شد.‬ Sim, depois das aulas terem terminado. Sim, depois das aulas terem terminado. 1
‫بعد از اینکه او (مرد) تصادف کرد دیگر نتوانست کار کند.‬ Depois de ele ter tido um acidente, ele não pôde mais trabalhar. Depois de ele ter tido um acidente, ele não pôde mais trabalhar. 1
‫بعد از اینکه او (مرد) کارش را از دست داد به آمریکا رفت.‬ Depois de ter perdido o trabalho, ele foi para os Estados Unidos. Depois de ter perdido o trabalho, ele foi para os Estados Unidos. 1
‫بعد از اینکه او (مرد) به آمریکا رفت ثروتمند شد.‬ Depois de ele ter ido para os Estados Unidos, ele ficou rico. Depois de ele ter ido para os Estados Unidos, ele ficou rico. 1

‫چگونه می توان دو زبان را در آن واحد آموخت‬

‫امروز زبان های خارجی به طور فزاینده ای اهمیّت پیدا می کنند.‬ ‫بسیاری از مردم در حال یادگیری یک زبان خارجی هستند.‬ ‫زبان های جالب بسیاری در جهان وجود دارند.‬ ‫بنابراین، بسیاری از مردم زبان های متعدّد را در آن واحد می آموزند.‬ ‫اگر کودکان در یک محیط دوزبانه بزرگ شوند این کار معمولا دشوار نیست.‬ ‫مغز هر دو زبان را به طور خودکار می آموزد.‬ ‫وقتی که آنها بزرگتر می شوند می دانند که چه چیزی به چه زبانی مربوط است.‬ ‫افراد دو زبانه ویژگی های معمول هر دو زبان را می شناسند.‬ ‫آمّا این وضع در مورد بزرگسالان متفاوت است.‬ ‫آنها نمی توانند دو زبان را به طور همزمان به راحتی یاد بگیرند.‬ ‫کسانی که دو زبان را در آن واحد می آموزند باید برخی از قواعد را رعایت کنند.‬ ‫اول، مقایسه هر دو زبان با یکدیگر مهم است.‬ ‫زبان هایی که متعلق به یک خانواده زبان هستند اغلب بسیار مشابه هستند.‬ ‫این امر می تواند به ترکیب کردن آنها منجر شود.‬ ‫بنابراین، تجزیه و تحلیل دقیق هر دو زبان معقول است.‬ ‫به عنوان مثال، شما می توانید یک لیست تهیّه کنید.‬ ‫و در آن می توانید شباهت ها و تفاوت های این زبان ها را یادداشت کنید.‬ ‫به این ترتیب مغز مجبور است با هر دو زبان به شدّت کار کند.‬ ‫و می تواند خصوصیات آن دو زبان را به خاطر بیاورد.‬ ‫همچنین باید از رنگ ها و پوشه های جداگانه برای هر زبان استفاده کند.‬ ‫این کار به جدا کردن واضح این دو زبان از یکدیگر کمک می کند.‬ ‫اگر شخص در حال یادگیری دو زبان متفاوت است، مطلب دیگری است.‬ ‫هیچ خطری از مخلوط کردن دو زبان مختلف وجود ندارد.‬ ‫در این مورد، خطر در مقایسه زبانها با یکدیگر استد!‬ ‫و مقایسه این زبان با زبان مادری بهتر خواهد بود.‬ ‫هنگامی که مغز تباین را تشخیص می دهد، به طور موثرتری می آموزد.‬ ‫همچنین مهم است که هر دو زبان را به یک اندازه آموخت.‬ ‫امّا، در تئوری تعداد زبان هائی که مغز می آموزد مهم نیست ...‬