کتاب لغت

fa ‫اعضای بدن‬   »   fr Les parties du corps

‫58 [پنجاه و هشت]‬

‫اعضای بدن‬

‫اعضای بدن‬

58 [cinquante-huit]

Les parties du corps

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی فرانسوی بازی بیشتر
‫من یک مرد می‌کشم.‬ Je dessine un homme. Je dessine un homme. 1
‫اول سر‬ D’abord, la tête. D’abord, la tête. 1
‫این مرد یک کلاه بر سر دارد.‬ L’homme porte un chapeau. L’homme porte un chapeau. 1
‫موها را نمی‌بینید.‬ On ne voit pas les cheveux. On ne voit pas les cheveux. 1
‫گوشها را هم نمی‌بینید.‬ On ne voit pas non plus les oreilles. On ne voit pas non plus les oreilles. 1
‫کمر را هم نمی‌بینید.‬ On ne voit pas non plus le dos. On ne voit pas non plus le dos. 1
‫من چشم ها و دهان را می‌کشم.‬ Je dessine les yeux et la bouche. Je dessine les yeux et la bouche. 1
‫آن مرد می‌رقصد و می‌خندد.‬ L’homme danse et rit. L’homme danse et rit. 1
‫آن مرد بینی درازی دارد.‬ L’homme a un long nez. L’homme a un long nez. 1
‫او یک عصا در دستهایش دارد.‬ Il porte une canne dans ses mains. Il porte une canne dans ses mains. 1
‫او یک شال گردن هم دور گردنش دارد.‬ Il porte également une écharpe autour du cou. Il porte également une écharpe autour du cou. 1
‫زمستان است و هوا سرد است.‬ C’est l’hiver et il fait froid. C’est l’hiver et il fait froid. 1
‫بازوها قوی هستند.‬ Les bras sont musclés. Les bras sont musclés. 1
‫پاها هم قوی هستند.‬ Les jambes sont également musclées. Les jambes sont également musclées. 1
‫این مرد از برف درست شده است.‬ C’est un homme fait de neige. C’est un homme fait de neige. 1
‫او شلوار یا پالتو نپوشیده است.‬ Il ne porte ni pantalon, ni manteau. Il ne porte ni pantalon, ni manteau. 1
‫اما سردش نیست (نمی‌لرزد).‬ Mais cet homme n’a pas froid. Mais cet homme n’a pas froid. 1
‫او یک آدم برفی است.‬ C’est un bonhomme de neige. C’est un bonhomme de neige. 1

‫زبان نیاکان ما‬

‫زبان های مدرن را می توان توسّط زبان شناسان تجزیه و تحلیل کرد.‬ ‫از روش های مختلفی برای انجام این کار استفاده می شود.‬ ‫اما مردم در هزاران سال پیش چگونه صحبت می کردند؟‬ ‫پاسخ به این سئوال بسیار مشکل تر است.‬ ‫با وجود این، دانشمندان سالها در این مورد مشغول به تحقیق بوده اند.‬ ‫آنها می خواهند کشف کنند که مردم در زمان های قدیم چگونه سخن می گفته اند.‬ ‫بدین منظور، آنها در تلاش برای بازسازی اشکال مکالمه در دوران گذشته هستند.‬ ‫دانشمندان آمریکایی کشف جالبی کرده اند.‬ ‫آنها بیش از 2000 زبان را تجزیه و تحلیل کردند.‬ ‫آنها خصوصا ساختار جلمه را در این زبان ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند.‬ ‫نتایج حاصل از مطالعه آنها بسیار جالب است.‬ ‫ساختار جمله حدود نیمی از این زبانها ساختار S-O-S (فاعل-مفعول-فعل) است.‬ ‫بدین معنی که، ترتیب جمله فاعل، مفعول و فعل است.‬ ‫بیش از 700 زبان مختلف از الگوی، فاعل-فعل-مفعول، استفاده می کنند.‬ ‫و حدود 160 زبان بر اساس سیستم، فعل-فاعل-مفعول، عمل می کنند.‬ ‫و تنها حدود 40 زبان از الگوی فعل-مفعول-فاعل، استفاده می کنند.‬ ‫حدود 120 زبان دیگر ترکیب های دیگر هستند.‬ ‫از سوی دیگر، الگوهای مفعول-فاعل-فعل و مفعول-فعل-فاعل مشخصا نادر هستند.‬ ‫اکثر زبان هائیکه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند از اصل فاعل-مفعول-فعل استفاده می کنند.‬ ‫فارسی، ژاپنی و ترکی از این نمونه است.‬ ‫اکثر زبان های زنده از الگوی فاعل-فعل-مفعول تبعیّت می کنند.‬ ‫این ساختار جمله، امروز در غالب خانواده زبان های هند و اروپایی وجود دارد.‬ ‫محقّقان بر این باورند که در این زبانها قبلا از الگوی فاعل-مفعول-فعل استفاده می شده است.‬ ‫تمام زبان ها بر پایه این سیستم عمل می کنند.‬ ‫اما پس از آن زبان ها شاخه شاخه شدند.‬ ‫ما هنوز نمی دانیم چه زمانی این اتفّاق افتاده است.‬ ‫به هر حال، تنوع در ساختار جمله باید دلیلی داشته باشد.‬ ‫زیرا در تکامل، تنها آنچه مزیت دارد غالب می شود ...‬