لغت

بنگالی – تمرین صفت ها

ریز
ساحل ماسه‌ای ریز
جدا شده
زوج جدا شده
عمیق
برف عمیق
ایرلندی
ساحل ایرلند
ورشکسته
فرد ورشکسته
اتمی
انفجار اتمی
نارنجی
زردآلوهای نارنجی
شرقی
شهر بندر شرقی
فقیر
مرد فقیر
انجام شده
پاک کردن برف انجام شده
رادیکال
حل مشکل رادیکال
معمول
دسته گل عروس معمولی