لغت

فنلاندی – تمرین افعال

اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.
پیشرفت کردن
حلزون‌ها فقط به آهستگی پیشرفت می‌کنند.
بردن
تیم ما برد!
نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا می‌نشیند.
مالیات زدن
شرکت‌ها به روش‌های مختلف مالیات زده می‌شوند.
پایین رفتن
هواپیما بر فراز اقیانوس پایین می‌آید.
شروع کردن
آنها طلاق خود را شروع خواهند کرد.
فهمیدن
من نمی‌توانم شما را بفهمم!
اول آمدن
سلامتی همیشه اول است!
فروختن
تاجران بسیار کالا می‌فروشند.
رها کردن
آیا پناهندگان باید در مرزها رها شوند؟
دور کردن
او با اتومبیلش دور می‌زند.