لغت

ليتوانيايی – تمرین افعال

راه یافتن
من می‌توانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.
برداشتن
صنعت‌گر کاشی‌های قدیمی را برداشت.
چرخیدن
اتومبیل‌ها در یک دایره می‌چرخند.
شناختن
سگ‌های غریب می‌خواهند یکدیگر را بشناسند.
حدس زدن
شما باید حدس بزنید که من کی هستم!
چیدن
او یک سیب چید.
دست نزدن
طبیعت دست نزده ماند.
فهمیدن
من نمی‌توانم شما را بفهمم!
انتظار کشیدن
او در انتظار اتوبوس است.
رانده شدن
متاسفانه هنوز بسیاری از حیوانات توسط ماشین‌ها رانده می‌شوند.
خوش گذراندن
ما در پارک تفریحی خیلی خوش گذشت!
زندگی کردن
آنها در یک آپارتمان مشترک زندگی می‌کنند.