avaluar
Ell avalua el rendiment de l’empresa.
ارزیابی کردن
او عملکرد شرکت را ارزیابی میکند.
barrejar
Diversos ingredients necessiten ser barrejats.
مخلوط کردن
چندین مواد خوراکی نیاز دارند تا مخلوط شوند.
esperar
Molts esperen un futur millor a Europa.
امیدوار بودن
بسیاری امیدوارند که در اروپا آینده بهتری داشته باشند.
mirar avall
Ella mira avall cap a la vall.
نگاه کردن
او به دره پایین نگاه میکند.