لغت

ويتنامی – تمرین قید

cms/adverbs-webp/78163589.webp
تقریباً
من تقریباً ضربه زدم!
cms/adverbs-webp/102260216.webp
فردا
هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه خواهد شد.
cms/adverbs-webp/80929954.webp
بیشتر
کودکان بزرگتر پول جیب بیشتری دریافت می‌کنند.
cms/adverbs-webp/38720387.webp
پایین
او به آب می‌پرد.
cms/adverbs-webp/96549817.webp
دور
او شکار را دور می‌برد.
cms/adverbs-webp/178180190.webp
آنجا
برو آنجا، سپس دوباره بپرس.
cms/adverbs-webp/132451103.webp
یک بار
یک بار، مردم در غار زندگی می‌کردند.
cms/adverbs-webp/176235848.webp
داخل
دو نفر داخل می‌آیند.
cms/adverbs-webp/121564016.webp
طولانی
من مجبور بودم طولانی در اتاق انتظار بمانم.
cms/adverbs-webp/57758983.webp
نیمه
لیوان نیمه خالی است.
cms/adverbs-webp/155080149.webp
چرا
کودکان می‌خواهند بدانند چرا همه چیز به این شکل است.
cms/adverbs-webp/81256632.webp
دور
نباید دور مشکل صحبت کرد.