wegziehen
Unsere Nachbarn ziehen weg.
جابجا شدن
همسایههای ما دارند جابجا میشوند.
verlangen
Er verlangte Schadenersatz von seinem Unfallgegner.
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.
überprüfen
Der Zahnarzt überprüft das Gebiss der Patientin.
بررسی کردن
دندانپزشک دندانهای بیمار را بررسی میکند.
vergehen
Die Zeit vergeht manchmal langsam.
گذشتن
گاهی وقتها زمان به آرامی میگذرد.