لغت

یادگیری افعال – انگلیسی (UK)

leave speechless
The surprise leaves her speechless.
لال کردن
آن مفاجأت او را لال می‌کند.
work
The motorcycle is broken; it no longer works.
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمی‌کند.
hire
The company wants to hire more people.
استخدام کردن
شرکت می‌خواهد مردم بیشتری را استخدام کند.
jump up
The child jumps up.
پریدن بلند
کودک بلند می‌پرد.
stand
She can’t stand the singing.
تحمل کردن
او نمی‌تواند آواز خوانی را تحمل کند.
paint
She has painted her hands.
نقاشی کردن
او دست‌های خود را نقاشی کرده است.
produce
One can produce more cheaply with robots.
تولید کردن
می‌توان با ربات‌ها ارزان‌تر تولید کرد.
dance
They are dancing a tango in love.
رقصیدن
آن‌ها با عشق یک تانگو را می‌رقصند.
translate
He can translate between six languages.
ترجمه کردن
او می‌تواند بین شش زبان ترجمه کند.
agree
The neighbors couldn’t agree on the color.
توافق کردن
همسایه‌ها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.
thank
He thanked her with flowers.
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.
spread out
He spreads his arms wide.
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره می‌پاشد.