لغت

یادگیری افعال – فرانسوی

ravir
Le but ravit les fans de football allemands.
شاد کردن
گل باعث شادی طرفداران فوتبال آلمان شده است.
dormir
Le bébé dort.
خوابیدن
نوزاد خوابیده است.
commencer
Une nouvelle vie commence avec le mariage.
شروع شدن
با ازدواج، زندگی جدیدی شروع می‌شود.
ramasser
Nous devons ramasser toutes les pommes.
جمع کردن
ما باید تمام سیب‌ها را جمع کنیم.
monter
Elle monte les escaliers.
بالا آمدن
او دارد از پله‌ها بالا می‌آید.
suggérer
La femme suggère quelque chose à son amie.
پیشنهاد دادن
زن به دوستش چیزی پیشنهاد می‌دهد.
arriver
Il est arrivé juste à temps.
رسیدن
او دقیقاً به موقع رسید.
s’exprimer
Elle veut s’exprimer à son amie.
صحبت کردن
او می‌خواهد با دوست خود صحبت کند.
découvrir
Mon fils découvre toujours tout.
متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه می‌شود.
refuser
L’enfant refuse sa nourriture.
رد کردن
کودک غذای خود را رد می‌کند.
critiquer
Le patron critique l’employé.
انتقاد کردن
رئیس از کارمند انتقاد می‌کند.
passer
Les médecins passent chez le patient tous les jours.
سر زدن
پزشک‌ها هر روز به بیمار سر می‌زنند.