لغت

یادگیری افعال – دانمارکی

forbinde
Denne bro forbinder to kvarterer.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل می‌کند.
åbne
Festivalen blev åbnet med fyrværkeri.
باز کردن
جشنواره با آتش‌بازی آغاز شد.
overraske
Hun overraskede sine forældre med en gave.
متعجب کردن
او والدین خود را با یک هدیه متعجب کرد.
dreje
Du må gerne dreje til venstre.
پیچیدن
شما می‌توانید به چپ بپیچید.
række hånden op
Den, der ved noget, kan række hånden op i klassen.
صحبت کردن
هر که چیزی می‌داند می‌تواند در کلاس صحبت کند.
minde
Computeren minder mig om mine aftaler.
یادآوری کردن
رایانه به من قرار‌هایم را یادآوری می‌کند.
blive fjernet
Mange stillinger vil snart blive fjernet i denne virksomhed.
حذف شدن
بسیاری از مواقع به زودی در این شرکت حذف خواهند شد.
ansætte
Firmaet ønsker at ansætte flere folk.
استخدام کردن
شرکت می‌خواهد مردم بیشتری را استخدام کند.
ende
Ruten ender her.
پایان یافتن
مسیر اینجا پایان می‌یابد.
arbejde på
Han skal arbejde på alle disse filer.
کار کردن روی
او باید روی تمام این پرونده‌ها کار کند.
forlade
Mange englændere ville forlade EU.
ترک کردن
بسیاری از انگلیسی‌ها می‌خواستند از اتحادیه اروپا خارج شوند.
vælge
Det er svært at vælge den rigtige.
انتخاب کردن
انتخاب کردن آن یکی درست سخت است.