لغت

یادگیری افعال – دانمارکی

bo
De bor i en delelejlighed.
زندگی کردن
آنها در یک آپارتمان مشترک زندگی می‌کنند.
bruge
Selv små børn bruger tablets.
استفاده کردن
حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده می‌کنند.
hænge op
Om vinteren hænger de en fuglekasse op.
آویختن
در زمستان، آنها یک خانه پرنده را می‌آویزند.
befinde sig
En perle befinder sig inden i skallen.
قرار گرفتن
یک مروارید در داخل صدف قرار دارد.
servere
Kokken serverer for os selv i dag.
خدمت کردن
آشپز امروز خودش به ما خدمت می‌کند.
gå ud
Pigerne kan lide at gå ud sammen.
بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.
lytte
Hun lytter og hører en lyd.
گوش دادن
او گوش می‌دهد و یک صدا می‌شنود.
sælge
Handlerne sælger mange varer.
فروختن
تاجران بسیار کالا می‌فروشند.
forårsage
For mange mennesker forårsager hurtigt kaos.
باعث شدن
آدم‌های زیادی به سرعت باعث آشفتگی می‌شوند.
forstå
Man kan ikke forstå alt om computere.
فهمیدن
نمی‌توان همه چیزها در مورد کامپیوترها را فهمید.
smide væk
Han træder på en smidt bananskræl.
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم می‌زند.
samle
Sprogkurset samler studerende fra hele verden.
جمع کردن
دوره زبان دانشجویان را از سراسر دنیا جمع می‌کند.