لغت

یادگیری افعال – آلمانی

lackieren
Das Auto wird blau lackiert.
نقاشی کردن
ماشین آبی نقاشی می‌شود.
untersuchen
In diesem Labor werden Blutproben untersucht.
بررسی کردن
نمونه‌های خون در این آزمایشگاه بررسی می‌شوند.
zurückstellen
Bald müssen wir wieder die Uhr zurückstellen.
به عقب برگرداندن
به زودی باید دوباره ساعت را به عقب برگردانیم.
aufhören
Ab sofort will ich mit dem Rauchen aufhören!
ترک کردن
من می‌خواهم از هم‌اکنون سیگار را ترک کنم!
zurückfinden
Ich kann den Weg nicht zurückfinden.
بازگشتن
من نمی‌توانم راه بازگشت را پیدا کنم.
wiedersehen
Sie sehen endlich einander wieder.
دوباره دیدن
آنها سرانجام یکدیگر را دوباره می‌بینند.
umfassen
Die Mutter umfasst die kleinen Füße des Babys.
در آغوش گرفتن
مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش می‌گیرد.
lernen
Die Mädchen lernen gern zusammen.
مطالعه کردن
دخترها دوست دارند با هم مطالعه کنند.
erwidern
Sie erwiderte mit einer Frage.
پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.
hinausgehen
Die Kinder wollen endlich hinausgehen.
بیرون رفتن
بچه‌ها سرانجام می‌خواهند بیرون بروند.
ausführen
Er führt die Reparatur aus.
انجام دادن
او تعمیرات را انجام می‌دهد.
genügen
Ein Salat genügt mir zum Mittagessen.
کافی بودن
یک سالاد برای من برای ناهار کافی است.