لغت

لهستانی – تمرین افعال

ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشین‌های خود را ایستاده گذارند.
متوجه شدن
او کسی را در بیرون متوجه می‌شود.
خارج شدن
همسایه خارج می‌شود.
دعا کردن
او به آرامی دعا می‌کند.
ورشکست شدن
تجارت احتمالاً به زودی ورشکست می‌شود.
بد زدن
همکلاسی‌ها در مورد او بد می‌زنند.
اجاره دادن
او خانه خود را اجاره می‌دهد.
کنار آمدن
او باید با کمی پول کنار بیاید.
بیرون رفتن
دخترها دوست دارند با هم بیرون بروند.
به عقب برگرداندن
به زودی باید دوباره ساعت را به عقب برگردانیم.
نوشتن به
او هفته پیش به من نوشت.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم می‌آیند.