لغت

لهستانی – تمرین افعال

تصمیم گرفتن
او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.
بخشیدن
او هرگز نمی‌تواند به او برای این کار ببخشد!
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
ایستادن
او دیگر نمی‌تواند به تنهایی بایستد.
حدس زدن
شما باید حدس بزنید که من کی هستم!
خواستن
نوعه من از من زیاد می‌خواهد.
فشار دادن
او دکمه را فشار می‌دهد.
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.
تکرار کردن
طوطی من می‌تواند نام من را تکرار کند.
پایین رفتن
او پایین پله‌ها می‌رود.
نزدیک شدن
شانس به سویت می‌آید.
دور انداختن
کامیون زباله آشغال ما را دور می‌اندازد.