لغت

یادگیری افعال – اسپانیایی

enseñar
Él enseña geografía.
آموزش دادن
او جغرافیا می‌آموزد.
quemar
El fuego quemará gran parte del bosque.
سوزاندن
آتش بخش زیادی از جنگل را خواهد سوزاند.
despachar
Ella quiere despachar la carta ahora.
فرستادن
او می‌خواهد الان نامه را بفرستد.
empezar
La escuela está a punto de empezar para los niños.
شروع کردن
مدرسه تازه برای بچه‌ها شروع شده است.
depender
Él es ciego y depende de ayuda externa.
وابسته بودن
او نابینا است و به کمک بیرونی وابسته است.
responder
Ella respondió con una pregunta.
پاسخ دادن
او با یک سوال پاسخ داد.
actualizar
Hoy en día, tienes que actualizar constantemente tu conocimiento.
به‌روز کردن
امروزه باید دانش خود را به‌طور مداوم به‌روز کنید.
mostrar
Puedo mostrar una visa en mi pasaporte.
نشان دادن
من می‌توانم یک ویزا در گذرنامه‌ام نشان دهم.
apartar
Quiero apartar algo de dinero para más tarde cada mes.
کنار گذاشتن
من می‌خواهم هر ماه کمی پول برای بعداً کنار بگذارم.
emocionar
El paisaje lo emociona.
هیجان زدن
منظره او را هیجان زده کرد.
imitar
El niño imita un avión.
تقلید کردن
کودک یک هواپیما را تقلید می‌کند.
dejar
La naturaleza se dejó intacta.
دست نزدن
طبیعت دست نزده ماند.