aceitar
Algumas pessoas não querem aceitar a verdade.
قبول کردن
بعضی از مردم نمیخواهند حقیقت را قبول کنند.
repetir
O estudante repetiu um ano.
سال تکراری گرفتن
دانشآموز یک سال تکراری گرفته است.
esperar
Muitos esperam por um futuro melhor na Europa.
امیدوار بودن
بسیاری امیدوارند که در اروپا آینده بهتری داشته باشند.
consumir
Ela consome um pedaço de bolo.
مصرف کردن
او یک قطعه کیک مصرف میکند.