hænge ned
Istapper hænger ned fra taget.
آویخته شدن
یخها از سقف آویخته شدهاند.
bruge
Hun brugte alle sine penge.
خرج کردن
او همه پول خود را خرج کرد.
ledsage
Min kæreste kan godt lide at ledsage mig, når jeg handler.
همراهی کردن
دوست دخترم دوست دارد همراه من به خرید بیاید.
fremhæve
Du kan fremhæve dine øjne godt med makeup.
تاکید کردن
شما میتوانید با آرایش به خوبی به چشمان خود تاکید کنید.