لغت

یادگیری افعال – اسپانیایی

amar
Realmente ama a su caballo.
دوست داشتن
او واقعاً اسبش را دوست دارد.
huir
Nuestro hijo quería huir de casa.
فرار کردن
پسرم می‌خواست از خانه فرار کند.
dejar
La sorpresa la dejó sin palabras.
لال کردن
آن مفاجأت او را لال می‌کند.
agradecer
¡Te lo agradezco mucho!
تشکر کردن
من از شما برای آن خیلی تشکر می‌کنم!
cubrir
El niño se cubre.
پوشاندن
کودک خود را می‌پوشاند.
mirar hacia abajo
Ella mira hacia abajo al valle.
نگاه کردن
او به دره پایین نگاه می‌کند.
hablar mal
Los compañeros de clase hablan mal de ella.
بد زدن
همکلاسی‌ها در مورد او بد می‌زنند.
apagar
Ella apaga la electricidad.
خاموش کردن
او برق را خاموش می‌کند.
destruir
El tornado destruye muchas casas.
نابود کردن
گردباد بسیاری از خانه‌ها را نابود می‌کند.
mejorar
Ella quiere mejorar su figura.
بهبود بخشیدن
او می‌خواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.
llegar
Muchas personas llegan en autocaravana de vacaciones.
رسیدن
بسیاری از مردم در تعطیلات با ون رسیده‌اند.
despegar
El avión está despegando.
برخاستن
هواپیما در حال برخاستن است.