لغت

پنجابی – تمرین افعال

بیرون رفتن
او از ماشین بیرون می‌آید.
خریدن
ما بسیار هدیه خریده‌ایم.
برخاستن
هواپیما تازه برخاسته است.
طول کشیدن
طول کشید تا چمدان او بیاید.
هیجان زدن
منظره او را هیجان زده کرد.
زایمان کردن
او به زودی زایمان می‌کند.
خرج کردن
ما باید پول زیادی برای تعمیرات خرج کنیم.
لگد زدن
آن‌ها دوست دارند لگد بزنند، اما فقط در فوتبال میزی.
پیدا کردن
من یک قارچ زیبا پیدا کردم!
جای دادن
بسیاری از خانه‌های قدیمی باید به خانه‌های جدید جای بدهند.
ترک کردن
ترک کردن سیگار!
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.