exigir
Ele exigiu compensação da pessoa com quem teve um acidente.
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.
perseguir
O cowboy persegue os cavalos.
تعقیب کردن
کابوی اسبها را تعقیب میکند.
anotar
Ela quer anotar sua ideia de negócio.
یادداشت کردن
او میخواهد ایده تجاری خود را یادداشت کند.
demitir
Meu chefe me demitiu.
اخراج کردن
رئیس من مرا اخراج کرده است.