لغت

لهستانی – تمرین قید

بیش از حد
کار برایم بیش از حد شده است.
همه
در اینجا می‌توانید همه پرچم‌های جهان را ببینید.
روی آن
او روی سقف می‌پرد و روی آن می‌نشیند.
فردا
هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه خواهد شد.
طولانی
من مجبور بودم طولانی در اتاق انتظار بمانم.
تازه
او تازه بیدار شده است.
دور
او شکار را دور می‌برد.
بیرون
او از آب بیرون می‌آید.
در
آیا او می‌خواهد وارد شود یا خارج شود؟
آنجا
برو آنجا، سپس دوباره بپرس.
دوباره
او همه چیز را دوباره می‌نویسد.
تنها
من تنها شب را لذت می‌برم.