لغت

لهستانی – تمرین افعال

فهمیدن
من سرانجام وظیفه را فهمیدم!
ظرف شستن
من دوست ندارم ظرف‌ها را بشویم.
احساس کردن
مادر بسیار محبت به فرزندش احساس می‌کند.
تحویل دادن
سگ من یک کبوتر به من تحویل داد.
به‌روز کردن
امروزه باید دانش خود را به‌طور مداوم به‌روز کنید.
بالا آوردن
او بسته را به طرف پله‌ها می‌برد.
تاثیر گذاردن
خود را تحت تاثیر دیگران قرار ندهید!
دراز کشیدن
قلعه در آنجا است - دقیقاً مقابل است!
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم می‌زند.
کشتن
مراقب باشید، با این تبر می‌توانید کسی را بکشید!
برش زدن
باید شکل‌ها را برش بزنید.
برداشتن
صنعت‌گر کاشی‌های قدیمی را برداشت.