لغت

یادگیری افعال – هلندی

begrenzen
Hekken begrenzen onze vrijheid.
محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود می‌کنند.
wegrijden
Toen het licht veranderde, reden de auto’s weg.
حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیل‌ها حرکت کردند.
zorgen voor
Onze zoon zorgt heel goed voor zijn nieuwe auto.
مراقبت کردن
پسرمان از ماشین جدیدش خیلی خوب مراقبت می‌کند.
branden
Er brandt een vuur in de open haard.
سوزاندن
یک آتش در شومینه می‌سوزد.
draaien
Ze pakte de telefoon en draaide het nummer.
شماره گرفتن
او تلفن را برداشت و شماره را وارد کرد.
veranderen
Veel is veranderd door klimaatverandering.
تغییر کردن
به خاطر تغییرات اقلیمی، بسیار چیزها تغییر کرده است.
hangen
IJsspegels hangen van het dak.
آویخته شدن
یخ‌ها از سقف آویخته شده‌اند.
binnenkomen
Kom binnen!
وارد شدن
وارد شو!
herinneren
De computer herinnert me aan mijn afspraken.
یادآوری کردن
رایانه به من قرار‌هایم را یادآوری می‌کند.
volgen
Mijn hond volgt me als ik jog.
دنبال کردن
سگ من هنگام دویدن من را دنبال می‌کند.
schilderen
Ze heeft haar handen geschilderd.
نقاشی کردن
او دست‌های خود را نقاشی کرده است.
trainen
De hond wordt door haar getraind.
آموزش دادن
سگ توسط او آموزش داده شده است.