لغت

فنلاندی – تمرین افعال

ورود کردن
همسایه‌های جدید در طبقه بالا ورود می‌کنند.
ساختن
او یک مدل برای خانه ساخته است.
قدم زدن
نباید از این مسیر قدم زد.
تغییر کردن
به خاطر تغییرات اقلیمی، بسیار چیزها تغییر کرده است.
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.
حمل کردن
کامیون کالاها را حمل می‌کند.
تعمیر کردن
او می‌خواست کابل را تعمیر کند.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
خواستن
او خیلی چیز می‌خواهد!
بردن
او تلاش می‌کند در شطرنج ببرد.
نوبت گرفتن
لطفاً منتظر بمانید، به زودی نوبت شما می‌رسد!
دوست شدن
این دو دوست شده‌اند.