لغت

اندونزيايی – تمرین افعال

سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش می‌گیرد.
وصل کردن
این پل دو محله را به هم وصل می‌کند.
برخاستن
متاسفانه هواپیمای او بدون او برخاسته است.
محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادف‌ها محافظت کند.
آموزش دادن
او به فرزندش شنا زدن را آموزش می‌دهد.
شروع کردن
سربازها شروع می‌کنند.
تاکید کردن
شما می‌توانید با آرایش به خوبی به چشمان خود تاکید کنید.
شناختن
سگ‌های غریب می‌خواهند یکدیگر را بشناسند.
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.
ترجیح دادن
بسیاری از کودکان به جای چیزهای سالم، شیرینی‌جات را ترجیح می‌دهند.
موفق شدن
این‌بار موفق نشد.