لغت

بلاروسی – تمرین افعال

فرار کردن
پسرم می‌خواست از خانه فرار کند.
نشان دادن
من می‌توانم یک ویزا در گذرنامه‌ام نشان دهم.
سوار شدن
آنها به تندی سوار می‌شوند.
شروع کردن
سربازها شروع می‌کنند.
اصلاح کردن
معلم مقالات دانش‌آموزان را اصلاح می‌کند.
ازدواج کردن
این زوج تازه ازدواج کرده‌اند.
برگشتن
او برای روبرو شدن با ما برگشت.
خوردن
من سیب را خورده‌ام.
باز کردن
جشنواره با آتش‌بازی آغاز شد.
احساس کردن
او نوزاد در شکم خود را احساس می‌کند.
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز می‌گرداند.
حمل کردن
کامیون کالاها را حمل می‌کند.