لغت

دانمارکی – تمرین افعال

بازی کردن
کودک ترجیح می‌دهد تنها بازی کند.
نگاه کردن
در تعطیلات، به بسیاری از مناظر نگاه کردم.
سبقت گرفتن
والها از همه حیوانات در وزن سبقت می‌گیرند.
ایستاده گذاشتن
امروز بسیاری مجبورند ماشین‌های خود را ایستاده گذارند.
مصرف کردن
این دستگاه میزان مصرف ما را اندازه‌گیری می‌کند.
تولید کردن
ما با باد و نور خورشید برق تولید می‌کنیم.
بالا آوردن
او بسته را به طرف پله‌ها می‌برد.
افزایش دادن
شرکت درآمد خود را افزایش داده است.
خوابیدن
نوزاد خوابیده است.
ذکر کردن
رئیس ذکر کرد که او را اخراج خواهد کرد.
پخش کردن
او بازوهایش را به گستره می‌پاشد.
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.