لغت

هندی – تمرین افعال

خواستن ترک کردن
او می‌خواهد هتل خود را ترک کند.
زخمی کردن
او میخ را از دست داد و خودش را زخمی کرد.
نگه داشتن
شما می‌توانید پول را نگه دارید.
لذت بردن
او از زندگی لذت می‌برد.
گذاشتن
او برای من یک قاچ نان پیتزا گذاشت.
لگد زدن
مراقب باشید، اسب می‌تواند لگد بزند!
ملاقات کردن
دوستان برای شام مشترک ملاقات کردند.
به خوبی دیدن
من با عینک جدیدم همه چیز را به خوبی می‌بینم.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت می‌کند.
پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.
دوست داشتن
او گربه‌اش را خیلی دوست دارد.