لغت

زبان تاگالوگ – تمرین افعال

cms/verbs-webp/113248427.webp
بردن
او تلاش می‌کند در شطرنج ببرد.
cms/verbs-webp/128644230.webp
تجدید کردن
نقاش می‌خواهد رنگ دیوار را تجدید کند.
cms/verbs-webp/120128475.webp
فکر کردن
او همیشه باید به او فکر کند.
cms/verbs-webp/103883412.webp
وزن کاهیدن
او زیاد وزن کاهیده است.
cms/verbs-webp/92207564.webp
سوار شدن
آنها به تندی سوار می‌شوند.
cms/verbs-webp/115373990.webp
ظاهر شدن
ناگهان یک ماهی بزرگ در آب ظاهر شد.
cms/verbs-webp/100585293.webp
برگشتن
شما باید اینجا ماشین را بپیچانید.
cms/verbs-webp/123213401.webp
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.
cms/verbs-webp/40129244.webp
بیرون رفتن
او از ماشین بیرون می‌آید.
cms/verbs-webp/120762638.webp
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.
cms/verbs-webp/84847414.webp
مراقبت کردن
پسرمان از ماشین جدیدش خیلی خوب مراقبت می‌کند.
cms/verbs-webp/106997420.webp
دست نزدن
طبیعت دست نزده ماند.