لغت

اسپرانتو – تمرین افعال

ادامه دادن
کاروان سفر خود را ادامه می‌دهد.
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا می‌زند.
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.
منتشر کردن
ناشر کتاب‌های زیادی را منتشر کرده است.
سر زدن
پزشک‌ها هر روز به بیمار سر می‌زنند.
پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.
فرار کردن
پسرم می‌خواست از خانه فرار کند.
احساس کردن
او اغلب احساس تنهایی می‌کند.
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.
وارد شدن
مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.
چرخیدن
اتومبیل‌ها در یک دایره می‌چرخند.
نمایش دادن
او دوست دارد پول خود را نمایش بدهد.