لغت

بوسنیایی – تمرین افعال

ایجاد کردن
آنها با هم زیاد چیزی ایجاد کرده‌اند.
با هم آمدن
زیباست وقتی دو نفر با هم می‌آیند.
متوجه شدن
پسر من همیشه همه چیز را متوجه می‌شود.
زدن
دوچرخه‌سوار زده شد.
انتظار کشیدن
ما هنوز باید یک ماه صبر کنیم.
خواندن
من بدون عینک نمی‌توانم بخوانم.
تحویل دادن
فرد تحویل کننده غذا را می‌آورد.
فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.
مخلوط کردن
چندین مواد خوراکی نیاز دارند تا مخلوط شوند.
دور کردن
یک قو بقیه‌ی قوها را دور می‌زند.
سوار شدن
بچه‌ها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.
خواندن
کودکان یک ترانه می‌خوانند.