لغت

آلبانیایی – تمرین افعال

حل کردن
او بی‌فایده سعی می‌کند مشکل را حل کند.
دعا کردن
او به آرامی دعا می‌کند.
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
باعث شدن
الکل می‌تواند باعث سردرد شود.
تحویل دادن
او پیتزا به خانه‌ها تحویل می‌دهد.
استفاده کردن
حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده می‌کنند.
توضیح دادن
پدربزرگ به نوه‌اش دنیا را توضیح می‌دهد.
سوزاندن
یک آتش در شومینه می‌سوزد.
اشتباه کردن
با دقت فکر کن تا اشتباه نکنی!
فریاد زدن
اگر می‌خواهید شنیده شوید، باید پیام خود را به طور بلند فریاد بزنید.
دور کردن
یک قو بقیه‌ی قوها را دور می‌زند.
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.