کتاب لغت

fa ‫زمان گذشته ی افعال معین 2‬   »   ko 조동사의 과거형 2

‫88 [هشتاد و هشت]‬

‫زمان گذشته ی افعال معین 2‬

‫زمان گذشته ی افعال معین 2‬

88 [여든여덟]

88 [yeodeun-yeodeolb]

조동사의 과거형 2

[jodongsaui gwageohyeong 2]

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی زبان کره‌ای بازی بیشتر
‫پسرم نمی‌خواست با عروسک بازی کند.‬ 제 아들은 인형놀이를 하고 싶지 않았어요. 제 아들은 인형놀이를 하고 싶지 않았어요. 1
je--d--l--------ye--g----ileu- -ag- -i--i a-h---s-e-y-. je adeul-eun inhyeongnol-ileul hago sipji anh-ass-eoyo.
‫دخترم نمی‌خواست فوتبال بازی کند.‬ 제 딸은 축구를 하고 싶지 않았어요. 제 딸은 축구를 하고 싶지 않았어요. 1
j- -ta-------h-ggule-l-h--o s-p-i-an--ass--o--. je ttal-eun chugguleul hago sipji anh-ass-eoyo.
‫همسرم نمی‌خواست با من شطرنج بازی کند.‬ 제 아내는 저와 체스를 하고 싶지 않았어요. 제 아내는 저와 체스를 하고 싶지 않았어요. 1
je--------- jeo---ch---u--ul h-----i--i---h---s-e-yo. je anaeneun jeowa cheseuleul hago sipji anh-ass-eoyo.
‫بچه‌هایم نمی‌خواستند به پیاده روی بروند.‬ 제 아이들은 산책하고 싶지 않았어요. 제 아이들은 산책하고 싶지 않았어요. 1
je-ai---l---- san-haeg-ago -i--i -nh-ass---y-. je aideul-eun sanchaeghago sipji anh-ass-eoyo.
‫آنها نمی‌خواستند اتاق را مرتب کنند.‬ 그들은 방을 정리하고 싶지 않았어요. 그들은 방을 정리하고 싶지 않았어요. 1
ge-de-l-e-- ---g-eul-je-ngli-ago --pj---nh-a---eoy-. geudeul-eun bang-eul jeonglihago sipji anh-ass-eoyo.
‫آنها نمی‌خواستند به رختخواب بروند.‬ 그들은 자러 가고 싶지 않았어요. 그들은 자러 가고 싶지 않았어요. 1
geud-u---un ----- ga-- si-j--a-h---s--oy-. geudeul-eun jaleo gago sipji anh-ass-eoyo.
‫او (مرد) اجازه نداشت بستنی بخورد.‬ 그는 아이스크림을 먹으면 안 됐어요. 그는 아이스크림을 먹으면 안 됐어요. 1
g----u- a-se-keu----eu----og----y--- a--d-aess-e---. geuneun aiseukeulim-eul meog-eumyeon an dwaess-eoyo.
‫او (مرد) اجازه نداشت شکلات بخورد.‬ 그는 초콜렛을 먹으면 안 됐어요. 그는 초콜렛을 먹으면 안 됐어요. 1
g--n-u---h-ko-le----l-m-----um-eon--- dwa-s---o-o. geuneun chokolles-eul meog-eumyeon an dwaess-eoyo.
‫او (مرد) اجازه نداشت آب نبات بخورد.‬ 그는 사탕을 먹으면 안 됐어요. 그는 사탕을 먹으면 안 됐어요. 1
ge-ne-n ---------l-me-g-eum--on ----wa----e--o. geuneun satang-eul meog-eumyeon an dwaess-eoyo.
‫من اجازه داشتم (برای خودم) آرزویی بکنم.‬ 저는 소원을 말해도 됐어요. 저는 소원을 말해도 됐어요. 1
j-o-e-- so-o---ul------e----wa-ss-eo-o. jeoneun sowon-eul malhaedo dwaess-eoyo.
‫من اجازه داشتم برای خودم لباس بخرم.‬ 저는 제 원피스를 사도 됐어요. 저는 제 원피스를 사도 됐어요. 1
jeon-un-j- -o-pis---e-l---do-d-a-ss---y-. jeoneun je wonpiseuleul sado dwaess-eoyo.
‫من اجازه داشتم یک شکلات مغزدار بردارم.‬ 저는 초콜렛을 가져도 됐어요. 저는 초콜렛을 가져도 됐어요. 1
je----n ch--o-le----- -a------ --ae---e---. jeoneun chokolles-eul gajyeodo dwaess-eoyo.
‫اجازه داشتی در هواپیما سیگار بکشی؟‬ 당신은 비행기에서 담배 피워도 됐어요? 당신은 비행기에서 담배 피워도 됐어요? 1
dangsin-eu- ---a----gies-o -ambae ----do-dwa--s-e-y-? dangsin-eun bihaeng-gieseo dambae piwodo dwaess-eoyo?
‫اجازه داشتی در بیمارستان آبجو بنوشی؟‬ 당신은 병원에서 맥주 마셔도 됐어요? 당신은 병원에서 맥주 마셔도 됐어요? 1
dan-s-n-eun---e----wo--es-- ---gj- --syeodo-dwae-s---y-? dangsin-eun byeong-won-eseo maegju masyeodo dwaess-eoyo?
‫اجازه داشتی سگ را با خودت به هتل ببری؟‬ 당신은 개를 호텔에 데려가도 됐어요? 당신은 개를 호텔에 데려가도 됐어요? 1
da----n-eun g---e-l -o-e--- -e---ogad-----e---eoyo? dangsin-eun gaeleul hotel-e delyeogado dwaess-eoyo?
‫بچه‌ها در تعطیلات اجازه داشتند مدت زیادی بیرون باشند.‬ 휴일 동안 아이들은 밖에 오래 있어도 됐어요. 휴일 동안 아이들은 밖에 오래 있어도 됐어요. 1
hyu-l-d-ng--- -i--u---u--ba-k-e-olae-i---eod---waes--eoy-. hyuil dong-an aideul-eun bakk-e olae iss-eodo dwaess-eoyo.
‫آنها اجازه داشتند مدت زیادی در حیاط بازی کنند.‬ 그들은 뜰에서 오래 놀아도 됐어요. 그들은 뜰에서 오래 놀아도 됐어요. 1
ge-d-u--e-n -te-l-------lae --l---o dwa--s-eo--. geudeul-eun tteul-eseo olae nol-ado dwaess-eoyo.
‫آنها اجازه داشتند مدت زیادی (تا دیروقت) بیدار باشند.‬ 그들은 늦게까지 안 자도 됐어요. 그들은 늦게까지 안 자도 됐어요. 1
ge--eu----n-ne--g---aji -n j-do--wae-s-----. geudeul-eun neujgekkaji an jado dwaess-eoyo.

‫نکاتی برای مبارزه با فراموشی‬

‫یادگیری همیشه آسان نیست.‬ ‫حتی زمانی که یک سرگرمی است، می تواند طاقت فرسا باشد.‬ ‫اما زمانی که ما چیزی یاد گرفته ایم، خوشحال هستیم.‬ ‫ما به خود و پیشرفت خود افتخار می کنیم.‬ ‫متاسفانه، ما می توانیم آنچه را که آموخته ایم را فراموش کنیم.‬ ‫این موضوع بخصوص در زبان یک مشکل است.‬ ‫بسیاری از ما یک یا چند زبان را در مدرسه یاد می گیریم.‬ ‫این اطلاعات در اغلب موارد پس از پایان دوره تحصیل فراموش می شود.‬ ‫ما دیگر به ندرت به این زبان صحبت می کنیم.‬ ‫زبان مادری ما معمولا در زندگی روزمره ما غالب است.‬ ‫از بسیاری از زبان های خارجی فقط در مسافرت ها استفاده می شود.‬ ‫اما اگر اطلاعات به طور منظم فعّال نباشد، فراموش می شود.‬ ‫مغز ما نیاز به ورزش دارد.‬ ‫می توان گفت که مانند یک ماهیچه عمل می کند.‬ ‫این عضله نیز باید تمرین کند، در غیر این صورت ضعیف تر خواهد شد.‬ ‫اما راه هایی برای جلوگیری از فراموشی وجود دارد.‬ ‫مهم ترین چیز این است که آنچه را آموخته ایم مکرّر تکرار کنیم.‬ ‫برنامه ریزی مداوم می تواند به این کار کمک کند.‬ ‫شما می توانید یک برنامه کوچک برای روزهای مختلف هفته تهیه کنید.‬ ‫به عنوان مثال، شما می توانید در روزهای دوشنبه یک کتاب به زبان های خارجی بخوانید.‬ ‫گوش دادن به ایستگاه های رادیویی خارجی در روز های چهارشنبه.‬ ‫سپس در روز جمعه شما می توانید خاطرات خود را به زبان خارجی، بنویسید.‬ ‫به این ترتیب شما بین خواندن، شنیدن و نوشتن در تردّد هستید.‬ ‫در نتیجه، اطلاعات خود را به روش های مختلف فعّال کرده اید.‬ ‫لازم نیست که این تمرینات طولانی باشد، نیم ساعت کافی است.‬ ‫تمرین به طور منظم مهم است!‬ ‫مطالعات نشان می دهد که آنچه را که یاد می گیرید چندین دهه در مغز باقی می ماند.‬ ‫فقط باید دوباره از کشو در آورده شود ...‬