کتاب لغت

fa ‫روزهای هفته‬   »   es Los días de la semana

‫9 [نه]‬

‫روزهای هفته‬

‫روزهای هفته‬

9 [nueve]

Los días de la semana

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی اسپانیایی بازی بیشتر
‫دوشنبه‬ el lunes el lunes
‫سه شنبه‬ el martes el martes
‫چهارشنبه‬ el miércoles el miércoles
‫پنج شنبه‬ el jueves el jueves
‫جمعه‬ el viernes el viernes
‫شنبه‬ el sábado el sábado
‫یکشنبه‬ el domingo el domingo
‫هفته‬ la semana la semana
‫از دوشنبه تا یکشنبه‬ desde el lunes hasta el domingo desde el lunes hasta el domingo
‫اولین روز دوشنبه است.‬ El primer día es el lunes. El primer día es el lunes.
‫دومین روز سه شنبه است.‬ El segundo día es el martes. El segundo día es el martes.
‫سومین روز چهارشنبه است.‬ El tercer día es el miércoles. El tercer día es el miércoles.
‫چهارمین روز پنج شنبه است.‬ El cuarto día es el jueves. El cuarto día es el jueves.
‫پنجمین روز جمعه است.‬ El quinto día es el viernes. El quinto día es el viernes.
‫ششمین روز شنبه است.‬ El sexto día es el sábado. El sexto día es el sábado.
‫هفتمین روز یکشنبه است.‬ El séptimo día es el domingo. El séptimo día es el domingo.
‫هفته هفت روز دارد.‬ La semana tiene siete días. La semana tiene siete días.
‫ما فقط پنج روز کار می‌کنیم.‬ Nosotros / nosotras sólo trabajamos cinco días. Nosotros / nosotras sólo trabajamos cinco días.

‫زبان اختراعی اسپرانتو‬

‫انگلیسی مهم ترین زبان جهانگیر امروز است.‬ ‫هر کس باید با استفاده از آن قادر به ایجاد ارتباط باشد.‬ ‫اما زبان های دیگر هم قصد رسیدن به این هدف را دارند.‬ ‫برای مثال، زبان های اختراعی.‬ ‫زبان های اختراعی به منظوری اختراع شده و توسعه یافته اند.‬ ‫بدین معنی، که آنها برمبنای یک برنامه طراحی شده اند.‬ ‫در زبان های اختراعی، عناصری از زبان های مختلف با هم جمع شده اند.‬ ‫بدین ترتیب، این زبان ها باید برای یادگیری هرچه بیشتر از مردم آسان باشد.‬ ‫هدف هر زبان اختراعی ایجاد ارتباطات بین المللی است.‬ ‫شناخته شده ترین زبان اختراعی اسپرانتو است.‬ ‫این زبان برای اولین بار در سال 1887 در ورشو معرفی شد.‬ ‫مؤسس آن هنرمند لودویک ال زامنهوف بود.‬ ‫او معتقد بود که علت اصلی ناآرامی های (اجتماعی) ناشی از مشکل ارتباطات است.‬ ‫بنابراین، او می خواست برای ایجاد وحدت بین مردم یک زبان ایجاد کند.‬ ‫که مردم بتوانند بوسیله آن، با یکدیگر در یک سطح برابر صحبت کنند.‬ ‫نام مستعار این هنرمند، دکتر اسپرانتو، به معنی امیدوار بود.‬ ‫این نشان می دهد که او چه اندازه به رؤیای خود معتقد بود.‬ ‫اما ایده تفاهم جهانی از این بسیار قدیمی تر است.‬ ‫تا به امروز، بسیاری از زبان های مختلف اختراعی بوجود آمده اند.‬ ‫اهداف این زبان ها در ارتباط با مسائلی مانند مدارا و حقوق بشر است.‬ ‫امروز در بیش از 120 کشور جهان مردم به اسپرانتو مسلط هستند.‬ ‫اما انتقاد ازاسپرانتو نیز وجود دارد.‬ ‫به عنوان مثال، 70 درصد از واژگان آن از لاتین گرفته شده است.‬ ‫زبان اسپرانتو به طور مشخص بر پایه زبان های هند و اروپایی شکل گرفته است.‬ ‫افرادی که به این زبان صحبت می کنند افکار و ایده های خود را در همایش ها و انجمن ها مبادله می کنند.‬ ‫جلسات و سخنرانی ها به طور منظم تشکیل می شوند.‬ ‫بسیار خوب، آیا شما با مقداری اسپرانتو موافقید؟‬ Ĉu vi parolas Esperanton? – Jes, mi parolas Esperanton tre bone!