کتاب لغت

fa ‫جملات وابسته با "آیا"‬   »   hy Subordinate clauses: if

‫93 [نود و سه]‬

‫جملات وابسته با "آیا"‬

‫جملات وابسته با "آیا"‬

93 [իննսուներեք]

93 [innsunerek’]

Subordinate clauses: if

[yerkrordakan nakhadasut’yunner "t’ye" ov 1]

نحوه مشاهده ترجمه را انتخاب کنید:   
فارسی ارمنی بازی بیشتر
‫من نمی‌دانم آیا او (مرد) مرا دوست دارد.‬ Ես չգիտեմ, թե նա ինձ սիրում է: Ես չգիտեմ, թե նա ինձ սիրում է: 1
Y------gi---- t-ye n----dz--i--- e Yes ch’gitem, t’ye na indz sirum e
‫من نمی‌دانم آیا او (مرد) بر می‌گردد.‬ Ես չգիտեմ, թե նա կվերադառնա: Ես չգիտեմ, թե նա կվերադառնա: 1
Yes--h’g--e-, t’-e na-kv-r------a Yes ch’gitem, t’ye na kveradarrna
‫من نمی‌دانم آیا او (مرد) به من تلفن می‌کند.‬ Ես չգիտեմ, թե նա ինձ կզանգահարի: Ես չգիտեմ, թե նա ինձ կզանգահարի: 1
Y-- ch’git-m, -’-- ---i--z--------a-i Yes ch’gitem, t’ye na indz kzangahari
‫شاید او (مرد) مرا دوست ندارد؟‬ Թե նա ինձ սիրու՞մ է: Թե նա ինձ սիրու՞մ է: 1
T’---na i--z -i-----e T’ye na indz siru՞m e
‫شاید او (مرد) برنگردد؟‬ Թե նա կվերադառնա՞: Թե նա կվերադառնա՞: 1
T-y- -a --e--da--na՞ T’ye na kveradarrna՞
‫شاید او (مرد) به من زنگ نزند؟‬ Թե նա ինձ կզանգահարի՞: Թե նա ինձ կզանգահարի՞: 1
T’y- ----n-z-k-an----ri՞ T’ye na indz kzangahari՞
‫برایم سوال است که آیا او (مرد) به من فکر می‌کند.‬ Ես ինքս ինձ հարցնում եմ, թե նա իմ մասին մտածում է: Ես ինքս ինձ հարցնում եմ, թե նա իմ մասին մտածում է: 1
Y-s--nk’--i-dz harts’------m, t-y- ---i--masin mt-ts-m e Yes ink’s indz harts’num yem, t’ye na im masin mtatsum e
‫برایم سوال است که آیا او (مرد) کس دیگری را دارد.‬ Ես ինքս ինձ հարցնում եմ, թե նա մեկ ուրիշին ունի: Ես ինքս ինձ հարցնում եմ, թե նա մեկ ուրիշին ունի: 1
Yes ink’--indz --r---nu--y--- -’y- -a --k--r-shi- uni Yes ink’s indz harts’num yem, t’ye na mek urishin uni
‫برایم سوال است که آیا او (مرد) دروغ می‌گوید.‬ Ես ինքս ինձ հարցնում եմ, թե նա ստում է: Ես ինքս ինձ հարցնում եմ, թե նա ստում է: 1
Y-- -n--- -ndz h-rt-’n-- y----t-----a s--m-e Yes ink’s indz harts’num yem, t’ye na stum e
‫آیا او (مرد) به من فکر می‌کند؟‬ Թե նա իմ մասին մտածու՞մ է: Թե նա իմ մասին մտածու՞մ է: 1
T’----- im--a-in -ta-su---e T’ye na im masin mtatsu՞m e
‫آیا او (مرد) فرد (زن) دیگری را دارد؟‬ Թե նա նա մեկ ուրիշին ունի՞: Թե նա նա մեկ ուրիշին ունի՞: 1
T-y------a mek -rish-n u--՞ T’ye na na mek urishin uni՞
‫آیا او (مرد) واقعیت را می‌گوید؟‬ Թե նա ճշմարտությու՞նն է ասում: Թե նա ճշմարտությու՞նն է ասում: 1
T’-e--a--hs-----u----՞-n e -sum T’ye na chshmartut’yu՞nn e asum
‫من تردید دارم که آیا او (مرد) مرا واقعاً دوست دارد.‬ Ես կասկածում եմ, թե նա ինձ իսկապես համակրում է: Ես կասկածում եմ, թե նա ինձ իսկապես համակրում է: 1
Y-- -ask--sum---m, t--- ---i-d- isk-pe- ---akru- e Yes kaskatsum yem, t’ye na indz iskapes hamakrum e
‫من تردید دارم که آیا او (مرد) برایم نامه بنویسد.‬ Ես կասկածում եմ, թե նա է ինձ գրում: Ես կասկածում եմ, թե նա է ինձ գրում: 1
Ye------atsum -e-, t’-e----e in----r-m Yes kaskatsum yem, t’ye na e indz grum
‫من تردید دارم که آیا او (مرد) با من ازدواج می‌کند.‬ Ես կասկածում եմ, թե նա է իմ հետ կամուսնանա: Ես կասկածում եմ, թե նա է իմ հետ կամուսնանա: 1
Y---k---a-sum---m,-t’-e na---i- he- -am-s-a-a Yes kaskatsum yem, t’ye na e im het kamusnana
‫آیا او (مرد) واقعاً از من خوشش می‌آید؟‬ Միգուցե նա ինձ իսկապես համակրու՞մ է: Միգուցե նա ինձ իսկապես համակրու՞մ է: 1
M---ts’ye -- --dz-is-apes-h-makru-m-e Miguts’ye na indz iskapes hamakru՞m e
‫ آیا او (مرد) برایم نامه می‌نویسد؟‬ Միգուցե նա ինձ գրու՞մ է: Միգուցե նա ինձ գրու՞մ է: 1
Mi-u--’ye -a--n---g---m e Miguts’ye na indz gru՞m e
‫ آیا او (مرد) با من ازدواج می‌کند؟‬ Միգուցե նա է իմ հետ կամուսնանա՞: Միգուցե նա է իմ հետ կամուսնանա՞: 1
Migu-s’y---a ---m-he- k-mu-na--՞ Miguts’ye na e im het kamusnana՞

‫چگونه مغز دستور زبان را یاد می گیرد؟‬

‫ما در کودکی شروع به یادگیری زبان مادری خود کرده ایم.‬ ‫این کار به صورت خودکار اتفاق می افتد.‬ ‫و ما از آن آگاه نیستیم.‬ ‫مغز ما باید برای یادگیری کارهای زیادی انجام دهد.‬ ‫برای مثال، هنگامی که دستور زبان می آموزیم، مغز باید کارهای زیادی انجام دهد.‬ ‫هر روز چیزهای جدید را می شنود.‬ ‫به طور مداوم محرک های جدید را دریافت می کند.‬ ‫امّا مغز نمی تواند هر محرک را به طور جداگانه پردازش کند.‬ ‫باید به صورت اقتصادی عمل کند.‬ ‫بنابراین، خود را به نظم عادت می دهد.‬ ‫مغز آنچه را که اغلب می شنود به خاطر می سپارد.‬ ‫تعداد دفعاتی که یک حادثه اتفاق می افتد را ثبت می کند.‬ ‫سپس از این نمونه ها یک قاعده دستوری می سازد.‬ ‫کودکان می دانند که آیا یک جمله درست است یا نه.‬ ‫امّا، آنها دلیل آن را نمی دانند.‬ ‫مغز بدون آموزش این قواعد را می شناسد.‬ ‫بزرگسالان زبان را به صورت دیگری می آموزند.‬ ‫آنها قبلا ساختارهای زبان مادری خود را می شناسند.‬ ‫این ساختارها اساس قواعد دستوری جدید را می سازند.‬ ‫اما بزرگسالان باید برای یادگیری آموزش داده شوند.‬ ‫هنگامی که مغز دستور زبان را می آموزد، صاحب یکی سیستم ماندگار می شود.‬ ‫که برای مثال در آن اسم و فعل دیده می شود.‬ ‫آنها در مناطق مختلف مغز ذخیره می شوند.‬ ‫وقتی مغز آنها را پردازش می کند مناطق مختلف آن فعّال هستند.‬ ‫یادگرفتن قواعد ساده نیز با قوانین پیچیده متفاوت است.‬ ‫با قوانین پیچیده، مناطق بیشتری از مغز با هم کار می کنند.‬ ‫در مورد این که دقیقا مغز چگونه دستور زبان را یاد می گیرد هنوز تحقیق نشده است.‬ ‫امّا، در تئوری ما می دانیم که مغز هر قاعده دستور زبان را می آموزد...‬